نوشته‌ها و افکار یک پسر 9 ساله

به دنیای من خوش آمدید

۱۰ مطلب در خرداد ۱۳۹۴ ثبت شده است

یک مسئله

به نام خدا

سلام دوستان مسئله زیر را برای شما نوشتم


یک کیلو آهن و یک کیلو پنبه کدام یک سنگین تر است ؟

۲۲ خرداد ۹۴ ، ۱۶:۲۶ ۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
امیرعلی احمدزاده

یک لطیفه بامزه

به نام خدا

سینما

مردی برای اولین بار به سینما رفت قبل از شروع فیلم برق سالن سینما را خاموش کردند. مرد با حالت عصبانی بلند شد و به طرف بیرون حرکت کرد و با خود چنین می گفت: شانس که نداریم یکبار هم که سینما آمدیم برق رفت. 

۲۱ خرداد ۹۴ ، ۲۳:۵۴ ۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
امیرعلی احمدزاده

انشاء پدر و مادر

به نام خدا

پدر و مادر

ای پدر مهربان ای مادر مهربان

از اینکه سعی کردید و ما را پرورش دادید متشکریم

ای پدر مهربان از اینکه تلاش می کنی تا خرج زندگی مان را بدی از تو متشکریم

ای مادر مهربان از اینکه غذا درست می کنی و خانه را مرتب می کنی از تو متشکریم

ای پدر و مادر مهربان از اینکه تلاش می کنید و به ما محبت می کنید از ما متشکریک 

۲۱ خرداد ۹۴ ، ۲۳:۴۰ ۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
امیرعلی احمدزاده

یک مطلب علمی

به نام خدا
سلام همه ما باید برای زندگی برنامه‌ریزی کنیم مثلا یک سررسید بخریم اگر سال 94 یا سال 95 باشد سررسید سال 94 یا 95 اگر باشد را می‌خریم مثل خود من قبلا که سررسید نداشتم وقتی مشق مدرسه‌ام را می‌نوشتم دیگر کاری نبود که انجام بعد کل روز را کارتون می‌دیدم ولی از وقتی که بابام برایم یک سررسید خرید و کارهایی که می‌خواستم انجام بدم می‌نوشتم و دیگر کل روز را کارتون نمی‌دیدم راستی حتّی کلاس‌هایم را در سررسید می‌نوشتم و دیگر یادم نمی‌رفت که کلاس دارم
۲۱ خرداد ۹۴ ، ۱۸:۰۱ ۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
امیرعلی احمدزاده

لطیفه


به نام خدا



خلبانی


شخصی علاقه بسیاری به خلبانی داشت بطوری که زحمت زیادی برای یاد گرفتن آن کشید روزی کتابی را دید که روی جلدش نوسته بود: چگونه می‌توان هواپیما را هدایت کرد؟ مرد بلافاصله کتاب را خرید و به یک شرکت هواپیمایی رفت و هواپیمایی را برای چند ساعت اجاره کرد از همان لحظه‌ای که سوار هواپیما شد کتاب را ورق می‌زد رموز خلبانی را در آن می‌خواند مطالب کتاب به قدری جامع و گویا بود که ناگهان آن شخص خود را بر بالای ابرها دید از این رو خواست پایین بیاید کتاب را ورق زد تا ببیند درباره پایین آمدن چه دستوراتی داده و چه نوشته است. به صفحه آخر کتاب رسید دید نوشته شده : بقیه در جلد دوم .

۲۱ خرداد ۹۴ ، ۱۴:۲۱ ۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
امیرعلی احمدزاده

انشاِء

به نام خدا

به نام همان خدایی که هفت دریا و هفت آسمان را آفرید

به نام همان خدایی که قرآن را نازل کرد

به نام همان خدای ابراهیم

همان خدایی که ابراهیم از او می گفت

همان خدایی که از همه چیز با خبر است 

همان خدایی که نَه بچّه دارد نَه همسر

۱۷ خرداد ۹۴ ، ۱۶:۵۷ ۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
امیرعلی احمدزاده

تست هوش برای بچه‌های باهوش

به نام خدا

دوستان باهوش من معمّای زیر را برای شما نوشتم .





1- یک زرافه را چطور در یک یخچال می گذاریم ؟

2-یک فیل را چطور در یک یخچال می گذاریم ؟

3- شیر سلطان جنگل همه حیوانات جنگل را در یک جلسه دعوت کرده است چه کسی در آن جلسه غایب است ؟

4- یک رودخانه توی آن جنگل است که در آن 30 تمساح است چطور از آن رودخانه رد شویم ؟


 پاسخ سوال های این تست هوش.

جواب سوال 1- دَر یخچال را باز می کنید و بعد زرافه را داخل یخچال بگذارید.

جواب سوال 2- دَر یخچال را باز کنید و زرافه را بیرون بیاورید و بعد فیل را داخل یخچال بگذارید.

جواب سوال 3- فیل در جلسه غایب است چون او توی یخچال است.

جواب سوال 4- در رودخانه می پریم و شنا می کنیم آن 30 تمساح به ما حمله نمی کنند! چون همه ی حیوانات در جلسه ی آقا شیرِ شرکت

کرده اند. پس تمساح ها هم در جلسه آقا شیرِ شرکت کرده اند. 
 





















۱۷ خرداد ۹۴ ، ۱۶:۳۶ ۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
امیرعلی احمدزاده

من و راحیل

۱۴ خرداد ۹۴ ، ۰۰:۲۰ ۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
امیرعلی احمدزاده

شنای من

من و خواهرم یک بار در کلاس شنا مربی شنا به من و خواهرم گفت : برویددر جایی که عمق 4 متر باشد وقتی آنجا رفتید غوطه ور شوید 

آن وقت روی آن استخر که عمق 4 متری داشت شناور شدیم هم من و هم خواهرم تعجب کردیم
۱۳ خرداد ۹۴ ، ۱۱:۱۱ ۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
امیرعلی احمدزاده

شعر

به نام خدا

ستایش

ای نام تو بهترین سرآغاز                                                                                       بی نام تو، نامه کی کنم باز

ای یاد تو مونس زوانم                                                                                           جز نام تو نیست، بر زبانم

۱۳ خرداد ۹۴ ، ۱۰:۱۲ ۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
امیرعلی احمدزاده